downloadMP3 - 2,628KB - 2:48min - - - - - - - - - - - - -English text

مقدمه اين مجموعه

دژخيمان مزدور، زن ستيز و مافيايي تبار طالبي كه ملا عمر خان شان با شب و روز خواب ديدن پيغمبران خدا مي‌پنداشت مردم زجرديده‌ي ما را تا آخر در چنگال جنايت و جهالت و جنون خواهد فشرد، پيش از آنكه با قيام سرتاسري زن و مرد افغانستان به جزاي اعمال شان برسند، توسط آفرينندگان خارجي خود واژگون شدند. ولي اين هرگز به معني پاره شدن زنجيرها بر دست و پاي ملت اسير ما نبود زيرا كه بر جاي كله‌پز سگ نشست، قدرت به دست تبهكاران به مراتب ضدمردمي تر و بي‌ناموس تر و قومپرست تر «ائتلاف شمال» سپرده شد، ‌جنايتكاراني كه از ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵ آزمايش خود را داده اند و هيچكس آنان را نخواهد بخشيد.

در سرزمين ما هنوز هر پرسشي را گلوله پاسخيست، هر لبخند جرم و هر عشق را سنگسار و هر آزادي را حجاب درمان است و شكم گرسنگانش را خاك صبح و شام. زيرا در اين ماتم‌سراي سوخته با ناسور بنيادگرايي بر پيكرش، هنوز خاد جهنمي و خاديان پست و پليدش ولي با قرآن و سجاده در دست، حاكميت دارد.

هنر و هنرمندان وطندوست در اين لانه اسامه‌ها و جيره‌خواران تروريست طالبي و جهاديش كماكان با تيغ جنايتكاران ديني مواجه بوده و پامال، فاسد و ملوث مي‌شوند.

«جمعيت انقلابي زنان افغانستان» (راوا) كه در گذشته هم به رغم تهديدها و ترور و بچه‌ترسانكهاي بربرهاي طالبي و برادران جهادي شان، تعدادي كاست هاي هنري را به مردم آزاديخواه پيشكش داشته بود، اينك مجموعه‌اي ديگر از سرودهاي ميهني و انقلابي را به عنوان اداي سهمي كوچك در پيكار ضد بنيادگرايي به كليه رزمندگان راه دموكراسي و عدالت اجتماعي تقديم مي‌دارد.

كميته فرهنگي و هنري جمعيت انقلابي زنان افغانستان
سنبله ۱۳۸۱ ( اكتوبر ۲۰۰۲)